عليعلي، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

کودک دوست داشتنی ما

سفرنامه مشهد

سلام زندگی مامان عشقم مسافرت  مشهد به استثنای اتفاقی که اخرش افتاد خیلی عالی بود و خیلی خیلی خوش گذشت. برای اولین بار سوار قطار شدی و توی کوپه حسابی شیطونی کردی ! از پله هاش هی بالا و پایین میرفتی ..با هرچیزی که دم دستت بود اعم از بطری های آب و لیوان و سطل آشغال و روزنامه و مجله، ریخت و پاش کردی ..نصف شب خوابیدی و صبح بیدار شدی و با بابا تو راهروی قطار قدم زدی و به همه ی کوپه هایی که درشون باز بود سرزدی و کلی خنده  تحویلشون دادی و یه سری با همه شون بازی کردی !! اصلا هم قبول نمیکردی برگردی تو کوپه و من و بابا به نوبت مواظبت بودیم. ببین با چه شیطنتی داری بهم نگاه میکنی !!  تا...
24 فروردين 1392

نوروز 1392 و مسافرت به نجف اشرف

سلام علی جانم پسرم، سال 1391 تموم شد و پا به سال 1392 گذاشتیم .. امیدوارم امسال سال خوب و قشنگی برای همه مون باشه ! ما روز 29 اسفند از مشهد رسیدیم به خونه و همون روز قبل از اینکه حتی چمدون ها رو از ماشین خالی کنیم ، با تموم خستگیهامون رفتیم وسایل سفره هفت سین رو خریدیم .. 3 تا ماهی کوچولوی خوشکل .. سبزه و سیر وسنجد و... . برگشتیم به خونه ی قشنگمون که حسابی دلم براش تنگ شده بود و سریع سفره رو پهن کردیم .. برای اینکه دستت نرسه و خراب نکنی سفره رو روی اپن انداختم ! روز 30 اسفند ، تقریبا ساعت 2و نیم تحویل سال بود .. دوست داشتم اون موقع خونه ی خودمون باشیم .. اصلا حواسم به ساعت نبود و متاسفانه لحظه ی تحویل سال مشغول...
24 فروردين 1392
1